کتاب اتحادیه ی ابلهان نوشته جان کندی تول یکی از محبوبترین آثار داستانی امریکاست.
رمان اتحادیه ابلهان در سال ۱۹۸۰ میلادی و ۱۱ سال بعد از خودکشی نویسنده منتشر شد و توانست جایزه ادبی پولیتزر را در نبود نویسنده اش از آنِ خود کند و تنها کتابی است که بعد از مرگ نویسندهاش جایزهی پولیتزر گرفته است، کندی تول تنها ۳۲ سال زندگی کرد.
در پشت جلد کتاب آمده است: داستان انتشار اتحادیه ی ابلهان نوشتهی جانکندی تول داستان غریبی است. جانکندی کتاب را در سیسالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال – ۱۹۸۱ – جایزهی پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشتسلینجر مقایسه کرد. ایگنیشس جی رایلی قهرمان کتاب یک دن کیشوت امروزی است که وادار میشود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعهای که از آن متنفر است روبهرو شود و به شیوهی دیوانهوار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، اتحادیه ی ابلهان را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند.
این کتاب در مورد پسری به نام ایگنیشس است که با مادر پیرش زندگی می کند و تفاوت زیادی با دنیای بیرون خود دارد و ترجیح می دهد در خانه بماند و مشغول نوشتن افکارش باشد یا فیلم ببیند و یا بخورد و بخوابد. اما طی یک حادثه او و مادرش مجبور به پرداخت هزینه زیادی می شوند. بنابراین ایگنیشس به دستور مادرش باید شغلی پیدا کند و خسارتی را که بار آوردند را پرداخت کند.
ایگنیشس که از دنیای بیرون فراری است ناچار با آن روبه رو می شود و شغل های متعددی را امتحان می کند که هر کدام ماجرایی دارد و او در هر کدام ابلهانه رفتار می کند.
رولینگ استون در مورد کتاب می گوید: اتحادیه ی ابلهان تقریبا همه جا نقد شده و تمام منتقدین هم عاشقش شده اند. استثنائا این بار همه حق دارند.
وقتی این جمله های خوب و قشنگ را در مورد کتاب می خوانید هیجان زده می شوید که با یک کتاب فوق العاده طرف هستید و احتمالا این فکر به ذهن شما خطور می کند که پس چرا کسی در اوایل این کتاب را چاپ نکرد؟ شاید اگر زودتر کتاب را چاپ می کردند و نویسنده خودکشی نمی کرد شاهد کتاب های بیشتری از جان کندی تول بودیم.
هنگامی که شروع به خواندن کتاب اتحادیه ی ابلهان می کنید به کلی جذب آن می شوید. نویسنده در ابتدا به خوبی ایگنیشس را معرفی می کند و صحنه ای زیبا خلق می کند.
چیزی که جالبه آخر داستان هستش که به نظر من اگر نویسنده زنده بود به خوبی می تونست ادامه آن را بنویسد و یک سری فوق العاده از آن خلق کند.
“این جا بوی گند میده”
“خب چه انتظاری داری؟ بدن آدم وقتی محبوس باشه بوهای مشخصی تولید میکنه که ظاهراً قراره در این دوران عطر و ادوکلن و بقیه انحرافات فراموش شون کنیم. ولی فضای این اتاق برای من بسیار مایه ی آسودگیه. شیلر برای نوشتن به بوی سیب گندیده احتیاج داشت. من هم نیازهای خودم رو دارم. شاید یادت باشه که مارک تواین دوست داشت موقع نوشتنِ اون متنهای کهنه و خسته کننده اش که دانشگاهیهای امروز سعی در اثباتِ معنای متعالی شون دارن، تاق باز روی تخت دراز بکشه. تکریم مارک تواین یکی از ریشههای به بن بست…
چرا این قدر بیرون آمدن من از اون وان برات مهم شده؟ من اصلا درکت نمی کنم مادر. به عنوان یک خانه دار الان کاری برای انجام نداری؟ امروز دیدم که پرزهای موکت اندازه ی توپ بیس بال شدن. خانه رو تمیز کن. تلفن بزن به ساعت گویا و ببین ساعت چنده. یک کاری بکن. دراز بکش و یک چرتی بزن. این روزها خیلی لاغر شده ای.
کلود خنگه، قبول. خودم دارم بهت میگم. دائم منو از کمونیسا میترسونه، قبول. شاید هیچی از سیاست سرش نشه ولی سیاست اصلا برا من مهم نیست. چیزی که برا من مهمه اینه که بی آبرو نمیرم. کلود میتونه با یه آدم مهربون باشه، این چیزیه که تو با این همه سیاست سیاست گفتن و تحصیلات و هوشت بلد نیستی. تو جواب همه ی خوبیهای منو با بدی دادی. دوست دارم قبل از مرگم از یه نفر خوش رفتاری ببینم. تو همه چی یاد گرفتی ایگنیشس، همه چی جز آدم بودن.
“اداره بهداشت بهخاطر تو واسهام اخطاریه فرستاده رایلی.”
ایگنیشس با دهان پر از هات داگ در حالی که داشت چرخ دستی را تلقتلق کنان به داخل پارکینگ هل میداد به آقای کلاید گفت: “همین؟ از ظاهرتون اینجور برداشت کردم که دچار حمله صرع شدید. واقعا نمیتونم بفهمم چنین شکایتی از کجا نشات گرفته. به شما اطمینان میدم که بنده مظهر نظافت هستم. هیچ ایرادی به عادات شخصیام وارد نیست. من که هیچ بیماری واگیرداری ندارم. هرچند که اصولا ممکن نیست به مجموعه امراضی که هاتداگهای شما ناقلش هستند بیماری جدید اضافه کرد. این ناخنها را ملاحظه کنید.”
اون موقع نخواستم آشفتهات کنم. ضمنا به دانشجوها گفتم که برای نجات آینده بشریت امیدوارم همتون عقیم بشین.
“تو چقدر سانتا رو میکوبی ایگنیشس”
“این طور که از ظواهر امر پیداست ایشون قبلا زیاد کوبیده شدن. البته بیشتر به زمین تا به دیوار. در هر صورت اگر یه وقت به من نزدیک بشن این بار جهتشون مطمئنا به دیوار خواهد بود.”
مبلغ قابل پرداخت 23,000 تومان
برچسب های مهم